کد مطلب:140316 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108
روشن شدن صبح روز پربلاء عاشوراء
مرحوم شیخ مفید در ارشاد می فرماید:
و اصبح الحسین علیه السلام فعباء اصحابه بعد صلوة الغداة و كان معه اثنان و ثلاثون فارسا و اربعون راجلا، فجعل زهیر بن القین فی میمنة اصحابه و حبیب بن مظاهر فی میسرة اصحابه و اعطی رایته العباس اخاه و جعلوا البیوت فی ظهورهم و امر بحطب و قصب كان من وراء البیوت ان یترك ان فی خندق كان قد حفر هناك و ان
یحرق بالنار مخافة، ان یأتوهم من ورائهم.
حضرت امام حسین شب را به سحر رسانده و سحر را گذرانده وارد صبح شد، پس از اداء نماز صبح اصحاب و یاران را آماده كارزار فرمود.
عدد لشگر آن حضرت سی و دو سواره و چهل نفر پیاده بود، پس از صف آرائی زهیر بن قین را كه مردی مردانه و شجاعی فرزانه و مبارزی دلیر و صفدری كم نظیر بود طلبید، علمی پیچید و بدستش داد و فرمود تو سردار دست راست من باش
شعر
زهیر دلاور خم آورد سر
سوی میمنه رفت و گسترد پر
چو آن شیر دل سر سوی راه كرد
شه تشنه كامان یكی آه كرد
سپس حبیب بن مظاهر را كه مردی عابد، زاهد، حافظ قرآن و شجاع و مخلص اهل بیت عصمت و طهارت بود پیش خواند و علمی بست و بدست باكفایتش داد و او را سردار دست چپ قرار داد
شعر
بخواند آن زمان با دل ناشكیب
جهاندیده پور مظاهر حبیب
چپ لشگرش را بدو داد و گفت
كه مردی مردان نباید نهفت
و برادرش حضرت عباس سلام الله علیه را علمدار نمود و تمام خیمه ها را پشت سر سپاه لشگر قرار داد و سپس امر فرمود كه چوب و نی را در خندقی كه به دور خیمه و سراپرده ها حفر كرده بودند ریخته و آنها را آتش زدند تا بدینوسیله از حمله پشت سر دشمن ممانعت و جلوگیری شود
و اصبح الحسین علیه السلام فعباء اصحابه بعد صلوة الغداة و كان معه اثنان و ثلاثون فارسا و اربعون راجلا، فجعل زهیر بن القین فی میمنة اصحابه و حبیب بن مظاهر فی میسرة اصحابه و اعطی رایته العباس اخاه و جعلوا البیوت فی ظهورهم و امر بحطب و قصب كان من وراء البیوت ان یترك ان فی خندق كان قد حفر هناك و ان
یحرق بالنار مخافة، ان یأتوهم من ورائهم.
حضرت امام حسین شب را به سحر رسانده و سحر را گذرانده وارد صبح شد، پس از اداء نماز صبح اصحاب و یاران را آماده كارزار فرمود.
عدد لشگر آن حضرت سی و دو سواره و چهل نفر پیاده بود، پس از صف آرائی زهیر بن قین را كه مردی مردانه و شجاعی فرزانه و مبارزی دلیر و صفدری كم نظیر بود طلبید، علمی پیچید و بدستش داد و فرمود تو سردار دست راست من باش
شعر
زهیر دلاور خم آورد سر
سوی میمنه رفت و گسترد پر
چو آن شیر دل سر سوی راه كرد
شه تشنه كامان یكی آه كرد
سپس حبیب بن مظاهر را كه مردی عابد، زاهد، حافظ قرآن و شجاع و مخلص اهل بیت عصمت و طهارت بود پیش خواند و علمی بست و بدست باكفایتش داد و او را سردار دست چپ قرار داد
شعر
بخواند آن زمان با دل ناشكیب
جهاندیده پور مظاهر حبیب
چپ لشگرش را بدو داد و گفت
كه مردی مردان نباید نهفت
و برادرش حضرت عباس سلام الله علیه را علمدار نمود و تمام خیمه ها را پشت سر سپاه لشگر قرار داد و سپس امر فرمود كه چوب و نی را در خندقی كه به دور خیمه و سراپرده ها حفر كرده بودند ریخته و آنها را آتش زدند تا بدینوسیله از حمله پشت سر دشمن ممانعت و جلوگیری شود